دوستای عزیزم اینم اون شعری که گفته بودم .....

 دوستان نظر یادتون نره هااااااااا !!!!!!!

توی این شبای تاریک و سیاهی

یکی نیست بگه عزیز من کجایی

من بودم عاشق دل خسته ی زارو

تو بودی قاتل من همین یه بارو

من به تو دل بسته بودم هرکی هستی

تو رو به اون خدایی که می پرستی

تو نبودی عاشقم من میدونستم

که منو دور میزنی هم میدونستم

اما تنها بودم و تنهایی سخته

دل من عاشق بود و بازیو باخته

تو به من محل نذاشتی میدونم من

تو منو تنها میذاشتی میدونم من

بزار باشه تا ببینیم چی میشه

بالاخره آدم عاشق همیشه

خودشم خوب میدونه که رسوا میشه

من که رسوای جهانم

تو اینو خوب میدونی

پس چرا خسته دل و پریشان حال و رنجوری

تو حالا دیگه باید خوشحال باشی

شب و روز سر به سر من میذاشتی

تو به من میخندیدی هرجا که بوووودی

خودتم خوب میدونی آدم نبودییییی

(آره نبودی______آدم نبودی)

نظرات شما عزیزان:

امین و پریا

ساعت21:42---28 دی 1389

[وب سایت]

سلام ما وبتون رو دیدیم خیلی عالی بود خوشحال میشم بیاین از وبلاگ من و ابجیم دیدن کنیدپاسخ:چشم حتما !!!

خاموش

ساعت8:42---27 دی 1389

[وب سایت]

نوشته های زیبایی داری

تورا به سرای تنهاییم دعوت میکنم

deltang

ساعت18:41---26 دی 1389

- [ایمیل]

ghashang bood vali bayad bishtar ro vazno ghafiash kar koniپاسخ:چشم عزیزم تو شعرای بعدیم حتما !

Mahsa

ساعت4:37---26 دی 1389

[وب سایت]

با حال بودش.

اون موقعه اي قالب وبت همون قبليه بود (نميدونم چرا) ولي اين بهت يعني به حسو حالت ميخوره !!!!!!!

موفق باشي.
پاسخ:ممنون !!

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: